بازی برای کودکان نقشی حیاتی داشته و موجب پرورش روح و وسیلهای برای شادی و انبساط خاطر کودکان است.پدر و مادر عاقل در ضمن بازی کودک میتواند صفات اخلاقی و اجتماعی فراوانی را به او بیاموزد.همچنین بازی در گروه باعث پرورش وجدان کودک میشود «بازی» به هر گونه فعالیت جسمی یا ذهنی هدفدار که به صورت فردی یا گروهی انجام پذیرد و موجب امتناع نیازهای کودک شود، گفته می شود.بازی وسیله طبیعی کودک برای اظهار و بیان «خود » است. «آلفردآدلر» روانشناس معروف می گوید: «هرگز نباید به بازی به عنوان روشی برای وقت کشی نگاه کرد»
بازی 5 ویژگی اساسی دارد:
1) از درون برانگیخته می شود. 2) آزادانه انتخاب می شود. 3) لذت بخش است. 4) واقعیت گریز است. 5) بازیکنان به طور فعال در آن شرکت دارند.
پیاژه روان شناس مشهور سوئیسی، بازی را تحت عنوان «یکی ساختن واقعیت با خود» تعریف می کند. برای شناخت بازی کار انسانی، پنج ضابطه بر شمرده است و این ضابطه ها عبارتند از :
1-بازی فعالیتی است که هدفش در خود آن نهفته است، در حالی که هدف کار در خارج آن قرار دارد .
2- بازی فعالیتی است که انجام آن موجب خوشنودی و خوشحالی بازی کننده می گردد، حال آنکه کار ضرورتا خوشایند نیست.
3- بازی فعالیتی است که فرد آن را اختیار می کند، در حالی که کار خاصیتی اجباری و الزامی دارد.
4- بازی از قید سازمان آزاد و رهاست، در حالی که کار معمولا با سازماندهی همراه است 5- بازی از کشمکش و پرخاش به دور است، حال آنکه ماهیت کار گرایش آشکاری به سوی کشمکش و پرخاش دارد. کودکان از طریق بازی ارتباط برقرار می کنند . مشکلات کودکان در جریان رشد اغلب توام است با عدم توانایی بزرگسالان برای درک آنها، پاسخگویی به آنچه که کودکان احساس می کنند و یا تلاشی که آنها برای ایجاد ارتباط می نمایند.اکثر بزرگسالان از کودکان انتظار دارند که به آنها از همان طرف که بزرگسالان خود راحت تر هستند ایجاد و ارتباط نمایند، یعنی ارتباط کلامی و آنها به جای اینکه با کودک در حد کودکانه رفتار نمایند، از او انتظار دارند که خود را به حد یک بزرگسال برساند. کودکان مذبوحانه سعی می کنند خود را بفهمانند، هر چند که اغلب از طریق کلامی موفق نیستند.میان آنچه که از زبان آنها فهمیده می شود و آنچه که کودکان بیان می کنند تفاوت وجود دارد. کودکان معمولا فراتر از آنچه بیان می دارند، درک می کنند.اکثر بزرگسالان قادرند احساسات (درماندگی، اضطراب و ..) و مشکلات شخصی خود را در قالب کلام اظهار دارند، در حالی که محدود نمودن کودکان به بیان خود از طریق کلامی به سبب تحصیل محدودیتهای غیر لازم و غیر واقعی در ارتباطی که باید بین کودک و مشاور بوجود آید، می گردد.بویژه اینکه این ارتباط برای یک تجربه درمانی باشد،
«گری لندرث» اظهار می دارد که: «بازی کردن برای کودک مساوی است با صحبت کردن برای یک بزرگسال، بازی و اسباب بازی، کلمات کودکان هستند.» بازی وسیله ای است برای بیان احساسات، کشف روابط و ارضای خود.کودکان در صورتی که فرصت یابند، احساسات و نیازهای خود را از طریق بازی به همان صورت و روشی که مشابه روش بزرگسالان است بیان می دارند.پویایی بیان مساله و وسیله برای ارتباط در مورد کودکان متفاوت است . اما بیانات کودکان در مواردی نظیر (ترس، ارضا، عصبانیت، شادمانی، ناکامی و…) شبیه بزرگسالان می باشد.انواع بازی می تواند فرصتی برای کودکان فراهم آورد تا احساسات و مشکلات خود را همانگونه که تجربه کرده اند بیان دارند. کودکان از طریق بازی افکارشان را بازگو می کنند
بازی درمانی یکی از روشهای مؤثر در درمان مشکلات رفتاری و روانی کودکان است. بطور کلی بازی نقش مؤثری در رشد کودک دارد و در خلال بازی میتوان به بسیاری از ویژگیها ، مسائل و رشد کودک پی برد. بازیهای کودکان مختلف و نوع ویژگیهایی که از خود ظاهر میسازند تفاوتهایی با یکدیگر دارند. هر چند نوع بازیها در گروههای سنی و بچههای گروه سنی مشترکاتی دارد، اما نوع شرکت کودک در بازی اهمیت ویژه دارد. بازی درمانگر در واقع از موقعیت بازی برای ایجاد ارتباط با کودک استفاده میکند و تلاش میکند به تخلیه هیجانی او و حل و فصل مشکلات او در زندگی عادیاش بپردازد. ویرجبینا و اسلاین از بازی درمانگران مطرح در این زمینه هستند.
کودک با بازی کردن موقعیتی بدست می آورد تا اعتقادات ؛ احساسات و مشکلات خود را پیدا کند و مهارت های زندگی را بیاموزد . رابرت وایت می گوید : ساعات زیادی را که کودکان صرف بازی می کنند نمی توان به هیچ وجه تلف شده تلقی نمود ؛ بازی ممکن است شادی بخش باشد ولی در دوران کودکی یک کار جدی است .
نقش بازی در رشد جسمی کودک :
– موجب رشد هماهنگ دستگاه ها و اعضای مختلف بدن می شود.
– باعث تقویت حواس کودک می شود .
– نیرو و انرزی بدن را به بهترین شکل مصرف می کند .
– کودک به توانمندی های فکری و بدنی خود آگاهی پیدا می کند .
نقش بازی در رشد ذهنی کودک
– در یاد گیری زبان نقش بسزایی دارد .
– در رشد هوشی کودک بسیار مؤثر است .
-با مفاهیم ساخت ؛ فضا و شکل آشنا می شود .
– رفتارهای هوشمندانه کودک تقویت می شود .
– موقعیت استفاده از قوه ی تخیل در کودک به وجود می آید .
– زمینه ی بهتری برای تفکر فراهم می کند .
نقش بازی رشد اجتماعی کودک
– موجب ارتباط کودک با محیط بیرون می شود و دنیای اجتماعی او را گسترس می دهد.
– موجب شکوفایی استعدادهای نهفته و بروز خلاقیت می شود.
– همکاری،همیاری و مشارکت کودک توسعه می یابد.
– با رعایت اصول و مقررات آشنا می شود.
– همانند سازی با بزرگسالان را می آموزد.
– با مفهوم سلسله مراتب آشنا شده و آن را رعایت می کند.
– رقابت را می آموزد و شکست را بطور واقعی تجربه می کند.
– قدرت ابراز وجود پیدا می کند و از ترس،کمرویی و خجالت بیهوده رها می شود.
– حمایت از افراد ضعیف را می آموزد.
نقش بازی دررشد عاطفی کودک
– نیاز به برتری جویی را ارضا می کند.
– موجب ابراز احساسات،عواطف، ترس ها و تردیدها،مهر و محبت،خشم و کینه و نگرانی ها می شود.
– تمایل به جنگجویی و ستیزه گری را کم می کند.
– برون نگری کودک را افزایش می دهد.
انواع بازیها
بازی های اکتشافی:
این بازی ها سبب چالاکی و افزایش مهارتهای حسی و حرکتی و تقویت سیستم عصبی کودک می شود. از جمله این بازی ها می توان به تخته تعادل هماهنگی مغز در استخر توپ، نقاشی با انگشت و کولاژ اشاره کرد
بازی های عاطفی اجتماعی:
کودکان از طریق این نوع بازی ها احساسات، ناکامی ها و اضطراب های خود را بیان می کنند. بیان احساسات به روش صحیح و موثر باعث افزایش قدرت سازگاری می شود. به کمک این بازی ها کودک مهارتهایی مانند عزت نفس، اعتماد به نفس، خودآگاهی، استقلال، ارتباط موثر با دیگران، همکاری و مسئولیت پذیری را می آموزد. بازیهای خیالی، سینی شن، ایفای نقش، داستان سازی از جمله بازی های عاطفی اجتماعی هستند
بازی های ذهنی (هوشی):
رشد و تکامل ذهن کودک بیش از سایر جنبه ها مورد توجه همگان است؛ زیرا یادگیری یک فرایند ذهنی است. کودک به کمک بازی های ذهنی از طریق دست کاری اشیا و تماس با محسوسات حقایق را کشف کرده و از این راه تجربه می آموزد. بازی با مکعب ها، کارتهای حافظه، دومینوها، سازه ها، ساختنی ها، مک های مغناطیسی، دیوارک ها و بازی های کلامی از جمله این بازی ها هستند.
بازی گروهیاین بازی ها هدف مشترکی دارند که افراد شرکت کننده برای نیل به آن ناگزیرند تلاشها و فعالیت های خود را با یکدیگر هماهنگ کنند. از این رو بازی ، عامل مهمی در ایجاد مراوده و ارتباط متقابل میان کودکان است ، چرا که لزوم همکاری برای رسیدن به هدفی واحد موجب اتحاد آنها می شود . بنابراین کودکان با انتخاب نوع بازی و تعیین شرایط بازی و مقید کردن خود به اطاعت از اصول و قوانین بازی ، در حقیقت نوع خاصی از زندگی اجتماعی را تجربه می کنند و در سازمان دادن به این زندگی اجتماعی ، این باور را در خود پرورش می دهند که به منظور پذیرش در گروه بازشناسی از سوی همبازی ها ، باید به توعی دیگر ، همبازی ها را در زندگی خود شرکت دهند . کودک بدون بازی و بویژه بازیهای گروهی ، خودخواه و فاقد توانایی لازم برای ایجاد ارتباط موفق و سالم با دیگران بار می آید ، حال آنکه از طریق بازی ،شیوه همکاری و نفوذ در گروه همسالان ، جلب توجه دیگران ، رعایت حقوق دیگران ، زندگی گروهی وبسیاری از امور اجتماعی دیگر را یاد می گیرد.